روزنامهنگاری در ایران در ایران تاریخچهای دیرینه دارد شروع این صنعت از درباره شاهان قدیم بودهاست و متضمن اخبار مربوط به دربار و خصوصا شخص پادشاه بودهاست. بنابراین میتوان روزنامهنگاری در ایران را به فصل روزنامهنگاری در باستان و روزنامهنگاری در عصر معاصر تقسیم کرد.کلمه روزنامه در زبان فارسی درای ریشهای قدیمی است و در برخی از کتابهای سدههای نخست اسلامی این واژه با شکل روزنامجه دیده میشود. در دوران فتحعلیشاه، محمدشاه و اوان پادشاهی ناصرالدین شاه، اصطلاح «کاغذ اخبار» مورد استفاده مردم بودهاست ولی به مرور زمان روزنامه به معنای قدیم بکار رفته و اصطلاح «کاغذ اخبار» متروک شدهاست.

روزنامهنگاری در تاریخ معاصر
چاپ نشریات در دوران معاصر در ۱۹۰ سال پیش به وسیلهٔ میرزا صالح شیرازی کازرونی که خود دوره آموزش روزنامهنگاری را در انگلستان گذارنده بود آغاز میشود. گرچه تلاشهای وی نسل پروری در پی نداشت و گسستگی مطبوعاتی موجب گردید تجربه اول دفن چندان طرفدار نداشته باشد. روزنامههای دوره اول با الگوبرداری از روزنامههای خارجی ایرانیزه شده شروع به فعالیت کردند. از نظر شکل روزنامههای نخست به نوعی ادامه صفحهآرایی نسخههای خطی و کتابهای چاپ سنگی بودند تا اینکه ایرانیان فرنگ رفته به ویژه آنهایی که در عثمانی تجربه کار روزنامهنگاری داشتند پس از بازگشت به خدمت «دستگاه انطباعات» درآمدند و تا حدودی محتوا و شکل روزنامهها را دگرگون کردند. با پایان دوره ناصری پایه روزنامهنگاری دولتی لق شد اما روزنامهنگاری خصوصی حرفهای به وجود نیامد.
اولین روزنامه چاپی ایران، در دورهً سلطنت «محمد شاه قاجار» به وسیله «میرزا صالح شیرازی کازرونی» در تهران تأسیس شد. اولین شماره این نشریهً ماهیانه که در دوشنبه بیست و پنجم ماه محرم ۱۲۵۳ قمری (اول ماه مهٔ ۱۸۳۷ م.) منتشر شد فاقد نام بخصوصی بود و به ترجمه از واژهٔ فرنگی Newspaper، کاغذ اخبار نامیده میشد. .در حال حاضر از این روزنامه هیچ نسخه اصیلی دردست نیست و مطالبی که درباره آن نوشته شده، ذکر دقیقی از مدت و دفعات انتشار آن به میان نمیآورد.
ارومیه اولین شهرستانی است که در تاریخ روزنامهنگاری ایران صاحب روزنامه شد. این نشریه که دومین نشریهٔ ایران هم به شمار میرود، به زبان آشوری بود و با نام زاهاریرادی باهارا در سال ۱۲۶۵ هجری قمری (۱۸۴۹ میلادی) آغاز به انتشار کرد.
وقایع اتفاقیه که سومین روزنامه ایران به سبک و شکل امروزی است، از سال سوم پادشاهی ناصرالدینشاه یعنی ۱۱۹۰ هجری قمری زیر نظر میرزا تقیخان امیر نظام آغاز به انتشار کرد. این نشریه که به روزنامهٔ وقایع اتفاقیه مشهور بود، به صورت هفتگی منتشر میشد.
در سال ۱۲۷۷ (قمری) که میرزا ابولحسنخان نقاشباشی ملقب به صنیعالدوله بر انتشرات دولتی و طبع روزنامهنگاری نظارت داشت روزنامهٔ وقایع اتفاقیه پس از ۳ سال انتشار با نام جدید «دولت علیه ایران» شروع به فعالیت کرد. روزنامه دولت علیه ایران، روزنامهای مصور بود که در آن تصاویر بزرگان مملکت، درباریان و شاهزادگان با دقت زیاد به چاپ میرسید. خود این نشریه بعد از مدتی انتشار به روزنامه دولتی تغییر نام داد. انتشار این روزنامه تا سال ۱۳۲۴ (قمری) تحت عنوان ایران ادامه داشت و بعد از مدتی وقفه در سال ۱۳۲۹ (قمری) با نام روزنامه رسمی دولت ایران منتشر گردید.
در سال ۱۲۸۳ هجری قمری روزنامهٔ دیگری به نام روزانه ملتی در تهران انتشار یافت. منظور از واژهٔ «ملتی» نشان دادن تمایز آن روزنامه از روزنامه دولتی بود. نخستین نشریهٔ روزانه (یعنی روزنامه به معنی واقعی کلمه) در ایران به نام خلاصة الحوادث در سال ۱۳۱۶ (قمری) در تهران منتشر شد این روزنامه چهار صفحهای بود و اخبار خبرگزاری رویترز را که به قصد هندوستان مخابره میشد بازمیتاباند.
روزنامههای وطن و طلوع نیز از دیگر روزنامههای مهم منتشر شده تا پیش از مشروطیت اند. روزنامه وطن (La Patrie) که در سال ۱۲۹۳ انتشار یافت، اولین روزنامه ایرانی دوزبانه (فارسی و فرانسه) تهران بوده و همچنین نخستین روزنامهای بود که در تاریخ کشور توقیف شد
بعد از استقرار مشروطیت چهار روزنامه به نامهای مجلس، ندای وطن، حبلالمتین و صبح صادق، هر روز در ایران منتشر میگردید. روزنامهٔ «مجلس» اخبار مجلس شورای ملی را بازمیتاباند و زیر نظر میرزا محمد صادق طباطبائی اداره میشد. درپی خلع محمد علی شاه از سطلنت، روزنامههای متعدد روزانه دیگری نیز در ایران منتشر گردید.
در دوره مشروطیت بیداری افکار عمومی به سرعت و شدت اوج گرفت و روزنامهها نفوذی عظیم و سهم مهمی در تجدید حیات اندیشههای مردم داشتند. از روزنامههای مهم دوره مشروطیت که تأثیر زیادی بر افکار عمومی داشتند میتوان به صور اسرافیل و ایران نو اشاره کرد. در این برهه از تاریخ ایران، مطبوعات به عنوان نمادهای دموکراسی و آزادی نقش بزرگی در گسترش مشروطیت داشتند. درپی اعلام فرمان مشروطیت تعداد و تیراژ مطبوعات افزایش زیادی یافت همانطورکه شمارگان روزنامهٔ مساوات که از جراید مهم و مؤثر انقلاب مشروطه شمرده میشد به ۳ هزار، روزنامه صور اصرافیل به ۵ هزار، روزنامه مجلس به تدریج از ۷ هزار به ۱۰ هزار و روزنامه انجمن ملی به ۵ هزار نسخه رسید. به هنگام صدور فرمان مشروطیت تنها ۲۰ روزنامه و نشریه در ایران منتشر میگردید اما در پی اعلام این فرمان و در مدت زمان مانده از سال ۱۳۲۴ (قمری)، ۹۲ نشریه شامل ۶۴ عنوان در تهران، ۹ عنوان در اصفهان، ۶ عنوان در تبریز، ۴ عنوان در همدان، لاهیجان و ارومیه هر کدام دو عنوان و کرمانشاه، شیراز، مشهد، بندر انزلی و شهر ری هر کدام یک عنوان، منتشر میشد.
در دوره دوم مشروطیت قِطع روزنامههای روزانه بزرگتر شد ولی تیراژ آنها کاهش پیدا کرد مثلا روزنامه استقلال ایران از هشتصد تا هزار نسخه و ایران نو که در آن زمان کثیرالانتشارترین روزنامه ایران محسوب میشد بین ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ نسخه تیراژ داشت، کاهش این تیراژ را میتوان در توسعه فقر عمومی به علت حوادث ناگوار در آن مقطع دانست در این دوره معمولاً چندین نفر یک شماره از روزنامه را به شراکت میخرید و با هم مطالعه میکردند.
اولینها در صنعت روزنامهنگاری در ایران
اولین نشریه به زبان خارجی روزنامه وطن بود. از این روزنامهٔ دو زبانهٔ فارسی-فرانسوی، فقط یک شماره در سال ۱۲۹۳ (قمری) (۱۸۷۵ میلادی) به مدیریت بارون لوئی دونورما بلژیکی منتشر گردید. لوئی دونورما در سال ۱۲۹۲ به همراه ناصرالدین شاه از فرانسه به تهران آمده بود و چون در اولین شماره از روزنامه مقالهای در مورد آزادی نوشت به دستور شاه روزنامه تعطیل و لوئی دونورما نیز از ایران اخراج شد.
اولین روزنامهای که از طرف زنان در ایران منتشر شد دانش نام داشت و در سال ۱۳۲۸ (قمری) توسط همسر میرزا حسینخان کحال انتشار مییافت. این نشریه از ۱۰ رمضان ۱۳۲۸ ق. تا ۲۷ رجب ۱۳۲۹ ق. در تهران منتشر میشد. دانش هفتهای یک بار و در هشت صفحه با قطع رحلی و چاپ سربی چاپ میشد و علاوه بر ایران در سایر کشورها هم منتشر میشد.
اولین نشریه علمی که در ایران منتشر شد روزنامه دولت علیه ایران بود بعد از این روزنامه نشریههای دیگری نظیر گنجینه فنون، فلاحت مظفری، مجمع الاخلاق، دعوت الحق، مجمع بهار و آفتاب منتشر شدند.
اولین نشریه فکاهی در ایران که در ایران منشر شده طلوع نام داشت که در سال ۱۳۱۸ (قمری) اولین شماره آن بیرون آمد. مدیر این نشریه عبدالحمیدخان متینالسلطنه بود که بعدها نماینده مجلس شورای ملی شد.
همانگونه که پیشتر گفته شد، ارومیه نخستین شهرستانی است که روزنامهدار شد.
سانسور در تاریخ روزنامهنگاری ایران
نخستین فرمان رسمی سانسور در ایران، با توجیه حفظ سلامت اخلاقی کودکان، در رجب سال ۱۲۸۰ ه.ق. از سوی ناصرالدین شاه خطاب به صنیعالملک (برادر کمالالملک) صادر شد. در این دستور، شاه نگرانی خود را پیرامون مطالبی که «گوشزد اطفال» میشود، چنین اظهار داشتهاست:
خاصه اطفال که از مبادی احوال به خواندن این حکایات نامربوط میشدند و این روایات منطبعه غیرمستحسنه در جبلت ایشان کالنقشی فی الحجر مرکوز... میگردید و... در گردآب هواجس نفسانی و وسواس شیطانی غوطهور میگشتند...
ولی اعمال اولین سانسور در تاریخ روزنامه نگاری ایران، در قالب توقیف یک نشریه، توقیف روزنامه وطن در سال ۱۲۹۳ (قمری) (۱۸۷۵ میلادی) بود که تنها یک شماره از آن چاپ شد. اولین مقررات هم در دوره ناصرالدین شاهی رخ داد و در در ربیعالثانی ۱۳۰۲ (۱۸۸۴ (میلادی)) به دستور شاه اداره سانسور با هدف نظارت مستقیم بر کتابهای فارسیای که در ایران چاپ میشدند یا اینکه از خارج وارد میشدند، تأسیس شد. این اداره زیر نظر وزارت انطباعات مشغول به کار بود. زمینهٔ ایجاد این اداره زمانی رخ داد که یک کتاب به زبان فارسی را نزد شاه بردند و و ناصرالدین شاه از دیدن اهانتهایی که در آن نسبت به رجال، مقامات و علمای ایرانی شده بود ناراحت شد و سپس با کمک و یاری محمدحسن صنیعالدوله (اعتمادالسلطنه) اداره سانسور را تشکیل داد.
مدرسه عالی روزنامهنگاری
با حمایت مصطفی مصباحزاده در سال ۱۳۴۳ خورشیدی، مدرسه عالی روزنامهنگاری در موسسه کیهان تاسیس شد. این مدرسه به تدریج در طول چند سال برای اولینبار در ایران به دانشکدهای برای آموزش روزنامهنگاری در مقطع کارشناسی تبدیل شد.
مجله
مجله یا ژورنال گونهای کتابچهٔ دورهای است که با چاپ مقالههای عمومی یا علمی به گسترش و اشاعهٔ اطلاعات، دانش و نتایج پژوهشها دربارهٔ پیشرفتهای جاری در یک حوزهٔ علمی خاص میپردازد. مقالهٔ علمی توسط پژوهشگر یا پژوهش گرانی نوشته میشود که پژوهش را انجام دادهاند.
مجله (به انگلیسی: Magazine) به مدرکی جلدشده و ادواری گفته میشود که به طور منظم و با فاصلهٔ انتشار مرتب و زیر شمارهٔ ردیف و دوره و تاریخ معین در زمینههای گوناگون (اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، دینی، علمی، فنی، کشاورزی، نظامی، هنری، ورزشی و نظایر اینها) بیش از دو بار در سال منتشر شود و در تهیهٔ مطالب آن بیشتر از یک نفر مشارکت داشته باشد و نیز دارای بیشتر از یک مقاله باشد.
اصطلاحشناسی
در روزگاری که نخستین مجله در ایران انتشار مییافت، در نشریهٔ تربیت مجله را چنین تعریف کردند:
مجله و جریده به اصطلاح این عصر و زمان مجموعه یا رسالهای است که دارای مطالب مفید سیاسی و علمی و ادیب و غیرها از وقایع متفرقه و اخبار مختلفه از هر جنس و هر نوع اعم از تاریخ و حکایت و قصه و روایت و سخنهای ادبآموز و مثلهای تربیتاندوز باشد و مجله یومیه نیست، اما متوالیاً طبع و منتشر میشود [...] مجلهٔ ۱۵روزه و ۱۰روزه و یک ماهه و بیشتر و کمتر در السنهٔ مختلفهٔ امروز بسیار و فراوان است [...] مجله در اصل رسالهای است که مشتمل بر مواعظ و حکم باشد. چنان که صحیفهٔ لقمان را که مطالب حکمتی وی در آن درج بوده مجلهٔ لقمان گفتهاند و اگر بخواهیم مجله را درست به فارسی ترجمه کنیم، باید بگوییم گنجینهٔ دانش...
در لغتنامهٔ دهخدا اصل این لغت را عبری و از کلمهٔ «مگلت» دانستهاند و ذیل مجله آوردهاند: «آنچه هم چون کتاب و رساله از اخبار و موضوعات و مقالات مختلف هفتهای یا ۱۵روزی یا ماهی و جز آن طبع کنند و انتشار دهند.» فرهنگ فارسی معین مجله را مجموعهای تعریف کردهاست که «به طور مرتب منتشر میشود و شامل مقالات در موضوعی واحد یا در موضوعات مختلف باشد.» در فرهنگ عمید نیز ذیل واژهٔ مجله آمدهاست: «مجموعهای از مقالات گوناگون که هر هفته یا هر ماه یک مرتبه چاپ و منتشر شود». فرهنگ بزرگ سخن مجله را «نشریهای که در فواصل زمانی یکسان چاپ میشود و معمولاً شامل مجموعهای از اخبار، مقالات، عکس و مانند آنهاست» تعریف کردهاست. دیگر فرهنگها و واژهنامهها از مجله به عنوان صحیفهٔ حکمت، کتاب حکمت و ادب و... یاد کردهاند.
در لاروس، مجله را «نشریهای دورهای با جلد کاغذی مشتمل بر نوشتههای نویسندگان مختلف و غالباً مصور و همراه با تبلیغات» و در فرهنگ انگلیسی آکسفورد «نشریهای ادواری با جلد کاغذی حاوی داستانها، مقالات و غیره که به وسیلهٔ نویسندگان مختلف نوشته میشود» تعریف شدهاست.
کتابداران «نشریهای با عنوان مشخص [را] که به صورت شمارهها یا جزوههای پیاپی با فاصلهٔ زمانی منظم برای مدت نامحدود منتشر میشود و حاوی مقالاتی دربارهٔ موضوعهای مختلف از نویسندگان مختلف است» مجله مینامند و روزنامهنگاران «نشریهٔ چندینصفحهای [را] که هفته یا ماهی یک بار در روز یا هفتهٔ معین منتشر شود و قطع آن کوچکتر از روزنامه و صفحات آن بهمراتب زیادتر باشد» به عنوان مجله میشناسند.
ابنعربی گوید: «از اعرابی در حالی که کُرّاسهای [کُرّاس به ضم کاف و تشدید را به معنی جزوی از کتاب که غالباً محتوی ۸۰ برگ است] در دست داشتم، پرسیدم مجله چیست؟ جواب داد همان که در دست توست.»
ادوارد براون مجله را نشریهای مینامد که «مشتمل بر مقالات [بلند] علمی، ادبی، سیاسی و تاریخی مفصلتر از اخبار و وقایع جاری [روزنامه] باشد» و اضافه میکند که «این قبیل نشریات جلدشده به شکل و قطع کتاب در مدتهای متناوب با فواصل معین انتشار مییابد. در لسان عربی معاصر آن را مجله و در ترکیه مجموعه مینامند. به عقیدهٔ من در زبان فارسی جنگ یا سفینه بهترین نام برای چنین نشریهای میتواند باشد. این دو کتاب در کتب قدیمه به همین قسم مجموعههای یادداشت، اطلاق میشده و جریده نوع دیگری از آن بودهاست.»
«در بیروت کلمهٔ مجله را که به عربی به کار میرفت، برای مطبوعات دورهای زماندار به کار میبردند. مجله مانند مظنهٔ لفظی عربیالاصل و مشتق از ریشهٔ «جل» به نظر میرسد. با توجه به معنی قبلی مقصود از آن، باید آن را کلمهای دخیل پنداشت نه اصیل که از راه زبانهای آرامی و عبری و سریانی به عربی درآمده باشد... به هر صورت، ابراهیم یازجی ادیب معروف لبنانی نخستین بار این لفظ را از مورد خاص لغوی که آن صحیفهٔ حکمت باشد، برگرفت و مجله الطب بیرون را در ۱۸۸۴ به این نام انتشار داد. البته مجله الجنان و النحله و النجاح و المقتطف چند سال پیش از این تاریخ دورهٔ انتشار خود را آغاز کرده بودند، ولی کلمهٔ مجله را بعد از ۱۸۸۴ در معرفی شکل انتشار خود به کار بردند. این لفظ در زبان ترکی عثمانی نخست در مورد مجلهٔ قوانین عدلیهٔ معمول در محاکم رسمی به صورت مجله الاحکام به کار برده میشد و بعداً در زبان ترکی هم به معنی نشریات زماندار مرسوم و معمول گردید...»
انواع
بر اساس ترتیب انتشار
از نظر ترتیب انتشار مجلهها به انواع مختلف تقسیم میشوند:
مجلهٔ هفتگی: مجلهای که در هر هفته یک بار انتشار یابد.
مجلهٔ دو هفتگی: مجلهای که در هر دو هفته یک بار منتشر شود.
مجلهٔ ماهانه: مجلهای که در هر ماه یک بار منتشر شود که به این نوع مجله، ماهنامه یا مجلهٔ ماهیانه نیز میگویند.
مجلهٔ سه ماهانه: مجلهای که در هر سه ماه یک بار منتشر گردد که این نوع مجلهها بیشتر به فصلنامه اشتهار دارند.
مجلهٔ چهار ماهانه: مجلهای که در هر چهار ماه یک بار منتشر شود.
مجلهٔ شش ماهانه: مجلهای که در هر شش ماه یک بار منتشر شود که به این مجلهها دوفصلنامه یا نیمسالنامه نیز میتوان گفت.
بر اساس محتوا
مجلهها به لحاظ دامنهٔ شمول به دو دستهٔ عمومی و تخصصی تقسیم میشوند.
بر اساس قالب انتشار و دسترسی
مجلهها از لحاظ قالب انتشار، به سه دستهٔ کاغذی و الکترونیکی و چند رسانه ای تقسیم میشوند. مجلهٔ کاغذی مجلهای است که به شکل سنتی چاپ و انتشار مییابد. مجلهٔ الکترونیکی به مجلهای گفته میشود که به صورت الکترونیکی روی اینترنت چاپ و منتشر میشود. مجلهٔ چندرسانه ای به مجلهای گفته میشود که به صورت Pdf روی لوح فشرده منتشر میشود. پس از اختراع وب، بسیاری از مجلههای کاغذی به صورت الکترونیکی نیز منتشر میشوند که به دو صورت قابل دسترس هستند:
پرداخت حق اشتراک و آبونمان
دسترسی آزاد.
تاریخچه
مجله در ایران
با توجه به تعریف ارائه شده از مجله، در ۶۵ سال نخست عمر مطبوعات در ایران، نشریهای در شکل مجله در این کشور منتشر نشدهاست. از کتابخانهٔ خلاصه الاخبار چاپی تاکنون نسخهای به دست نیامدهاست. بدون احتساب این عنوان که از شکل و محتوایش بیخبریم و عنوانهایی که شاید بعدها به دست آیند، می توان نوشت در عهد محمدشاه قاجار و ناصرالدینشاه قاجار مجله – با تعریف ارائه شده – در ایران منتشر نشدهاست.
روزنامهٔ علمیهٔ دولت علیهٔ ایران، روزنامهٔ ملتی، روزنامهٔ نظامی، روزنامهٔ علمی، مریخ و چند نشریهٔ دیگر تا حدودی از نظر محتوا و ترتیب انتشار مجلهاند، اما از نظر شکل مجله محسوب نمیشوند. مراد از شکل نیز فقط قطع نیست. روزنامهٔ اردوی همایون و ورقهٔ ماه مدرسهٔ دارالفنون تبریز تقریباً قطع رقعی دارند، اما مجله به حساب نمیآیند. نخستین نشریهٔ ادواری مجلد ایران که خصوصیات مجله را داشت سالنامهٔ ایران ۱۲۹۰ است که از نظر ترتیب انتشار مجله محسوب نمیشود.
فلاحت مظفری
فلاحت مظفری – به مفهوم امروزی – سرآغاز مجلهنگاری در ایران است.
در جمادیالاول ۱۳۱۸ ق. برابر با اوت ۱۹۰۰ م. در تهران از سوی ادارهٔ کل فلاحت مجلهای با قطع ۲۱۱×۱۶۶۵ با عنوان فلاحت مظفری منتشر شد. بر روی جلد شمارهٔ اول این مجله که نخستین نشریهٔ اختصاصی کشاورزی ایران است، آوردهاند:
«صاحب امتیاز [مهدی] فخیم السلطنه، رئیس و مدیر کل فلاحت ممالک محروسهاست، مسیو داشر، مدیر و مهندس زارعت [نیز] بعضی مقالات را میدهد، محل رجوع چهارراه مخبرالدوله در ادارهٔ مرکزی کل فلاحت است. وجه اشتراک سالیانهٔ طهران ۱۸ قران، داخلهٔ ایران ۲۰ قران، اروپ و آمریک ۱۴ فرانک، تمام عثمانی سه مجیدی، قفقاز و روسیه شش منات، هند و افغانستان ۹ روپیه [و] اجرت پست همهجا به عهدهٔ ادارهاست» و «از کلیهٔ علوم فلاحت و فواید عامه و مقالات سودمند دیگر و اخبار رسمی راجع به امور فلاحت سخن میگوید. مقالات نافعه به حال دولت و ملت و راجع به فلاحت و فواید عامه را با کمال امتنان میپذیرد و نشر مینماید، مراسلاتی که به اداره میرسد، در صورت انتشار و عدم آن صاحبش حق استرداد ندارد. پاکتهای بیتمبر قبول نمیشود. ماهی دو بار در غره و پانزدهم طبع و تقسیم میشود.»
اگرچه نوشته شدهاست «ماهی دوبار» ولی انتشار این مجله با وقفه همراه بودهاست. به عنوان مثال، فاصلهٔ انتشار شمارههای یک و دو به یک ماه میرسد که علت این وقفه در مقدمهٔ شماره دوم «غفلت امنای دارالطباعه» ذکر شدهاست و در صفحات آغازین شمارهٔ سوم نیز در این باره مینویسند:
از اول چنان مقرر شده بود که ماهی دوبار [این مجله] به حروف سربی طبع و انتشار یابد. امنای دارالطباعهٔ سربی [...] از عهد برنیامده و نتوانستند [مجله] را بهوقت برسانند، از آن رو [چاپ مجله] به تأخیر افتاد، لهذا طبع [مجله] را به حروف سربی موقوف کرده، قرار دادیم که بعد از این [مجله] را به خط نستعلیق نوشته به مطبعهٔ سنگی چاپ کرده ماهی دوبار انتشار دهیم. از مشترکین عظام اعتذار میکنیم که به سبب تأخیرات واقعه ما را خورده نگیرند که تخلف از امنای مطبعهٔ سربی بود.
از دیگر نکات قابل ذکر در معرفی این مجله این است که شمارههای دوازدهم و سیزدهم آن در یک مجلد چاپ و منتشر شدهاست. دیگر اینکه در شمارهٔ نوزدهم این مجله میخوانیم:
در سال اول [...] فلاحت مظفری فقط پنج نمره چاپ شد و آن نمرات در دست نیست و تمام شده، در سال دوم که تا اول میزان قوی ئیل باشد، ۱۲ نمره چاپ و توزیع گردید، ولی تاکنون مشترکین عظام وجه ناقابل آن که در سال شش قران است، چه در طهران و چه در ولایات نپرداختهاند. امیدوار است که این جزیی وجه را که پول کاغذ و پست نمیشود، زودتر بپردازند و از اول میزان که اول سال فلاحتی است، شروع به نمرهٔ ۱۸ که نمرهٔ اول سال سوم است، نموده و برای عموم مشترکین سابق فرستاده خواهد شد، ولی مستدعی است که اگر میل به دادن شش قران که پول چاپ گراور این [مجله] است، ندارند تمام ۱۲ نمره را با قبض اداره به فراش مسترد سازند تا به مشترکین جدید دیگر که طالب آن ۱۲ نمره سال دومند داده شود و اگر کسر نمره دارند یا [مجله] غیرمنظم به آنها رسیده مرقوم فرمایند تا از فراش مواخذه شود. امید است انشاءا... دریغ نخواهند فرمود، ولی در سال آتیه، بلکه در همین ماه شوال اقدام فرمایند و الا پس از ماه شوال اگر بفرستند بیفایده و بیاثر خواهد بود. —مهدی، معاون ادارهٔ فلاحت
ساختار مجله
مجله دارای «شکل» و «محتوا» است. مجلهها به لحاظ شکل عموماً دارای نام، اندازهٔ معین، شماره و تاریخ، دوره یا سال، شناسنامه (نام صاحب امتیاز، مدیر مسؤول، سردبیر، هیأت تحریریه، نشانی و...)، و به عنوان هویت ظاهری دارای شیوهٔ صفحهآرایی هستند. در عرف مطبوعاتی امروز به نشریههای هفتگی، دوهفتگی و... که در ایران در شکل و هیأت روزنامه منتشر میشوند، به لحاظ فرم چاپ و... مجله اطلاق نمیشود، چون یکی از ویژگیهای فنی مجله اتصال اوراق آن به وسیلهٔ مفتول و یا چسب به یکدیگر است. از سوی دیگر در ابتدای انتشار، هر آنچه را که ما امروز مجله مینامیم، به اسم روزنامه یا جریده میخواندهاند که با این تعریف میتوان گفت که در ایران انتشار مجله قبل از رواجِ این واژه مرسوم شدهاست.
مقاله
یک مقالهٔ علمی پژوهشی شامل عناصر زیر است:
عنوان، نام و مشخصات نویسنده، چکیده، کلیدواژهها، مقدمه، پیشینه پژوهش، روش شناسی، تجزیه و تحلیل دادهها، نتیجه گیری، فهرست منابع یا کتابشناسی. مقالههای علمی اغلب طولانی هستند و در پایان حاوی فهرستی از آثار استناد شده در متن مقاله هستند که به کتابشناسی یا فهرست منابع موسوم است. در حالی که مقاله مجلههای عمومی فاقد استناد هستند.
اعتبار
بهطور معمول، مجلههای علمی پژوهشی توسط متخصصان موضوعی مورد داوری همتا (Peer Review) قرار میگیرند. مجلههای علمی پژوهشی بر اساس معیاری موسوم به ضریب تأثیرگذاری مجله (Impact Factor) که مبتنی بر میزان استنادهاست مورد ارزیابی و رتبه بندی قرار میگیرند. کتابخانهها شمارههای مربوط به یک سال انتشاراتی یک مجله علمی را در یک یا چند مجلد به صورت سالانه صحافی میکنند.
یکی از عوامل اصلی پیشرفت هر کشوری میزان تولید و تأثیر انتشارات علمی آن کشور است (عصاره، ۱۳۷۷). امروزه تعداد مقالهها و مجلههای علمی منتشر شده در یک کشور به عنوان یکی از شاخصهای اصلی توسعهیافتگی و اعتبار علمی آن کشور در سطح بینالمللی محسوب میشود. مجلههای علمی یکی از ابزارهای مهم شکوفایی صنعت و فناوری محسوب میشوند. زیرا از یک سو میان مجامع علمی و پژوهشگران ارتباط برقرار مینمایند و از سوی دیگر علم را از بخشهای دانشگاهی و پژوهشی به حوزه صنعت و تولید انتقال میدهند. در واقع، مجلههای علمی رابط بین دانشگاه و صنعت هستند. بدیهی است که مقالههای علمی که منبع عمده اطلاعات علمی محسوب میشوند در میان سایر آثار علمی از منزلت خاصی برخوردار هستند (نوروزی و علیمحمدی، ۱۳۸۵).
جدیدا یک مجله که توسط بچهها اداره میشود راهاندازی شده وآنها بدون کمک گرفتن از مدرسشان آن را ساختهاند. البته کمکهای دبیر ادبیات، آقای التجا، مفید فایده بودهاست.
معني لغوي شادي و تفريح
الفاظ شادي در قرآن
شادي و نشاط در قرآن كريم اغلب با الفاظي همچون فرح، فرحوا، تفرح، تفرحوا،
تفرحون، يفرح، فرحون و فرحين آمده است.
معني لغوي فرح
فرح مخالف حزن و اندوه است و عبارت است از لذت قلب و روح از رسيدن به آنچه ميل
دارد و فرح شرح صدر است به سبب لذت زودگذر كه اكثراً دربارهي لذات حسي و دنيوي
صدق ميكند. انواع فرح در قرآن در چند معنا به كار رفته است: 1. سركشي و بدمستي
كه دربارهي آن خداوند ميفرمايد: « انالله لا يحبالفرحين » 2. خوشنودي و رضا
كه خداوند ميفرمايد: «كل حزب بمالديهم فرحون»3. شادماني و خوشحالي كه در اين
باره خداوند ميفرمايد: «فرحين بما آتاهم من فضله» در همهي موراد «فرحين» به
معناي آنان كه شاد و مسرورند، آمده، اما در جايي از قرآن مهر و محبت الهي نسبت
به تعريف «فرحين» نفي شده است و اشاره شده كه «فرحين» از محبت خداوند دور
شدهاند،كه اين سوره دربارهي قارون است. وي از طرف فرعون بر بنياسرائيل حكومت
ميكرد و هنگامي كه بنياسرائيل در مصر بودند بر آنها ستم ميكرد. خداوند به
او گنجهايي داده بود كه كليدهايش را گروهي از مردان نيرومند به دشواري حمل
ميكردند. بنياسرائيل به قارون گفتند: «به سبب گنجها سبكسري و شادي مكن كه
خدا مردمي را كه اينچنين باشند دوست نميدارند.»در اينجا كلمهي «فرح» به
معناي «بطر» تفسير شده وليكن «بطر» لازمهي فرح و خوشحالي از ثروت دنيا است.
البته منظور فرح مفرط و خوشحالي بيش از حد كه از آخرت را از ياد ميبرد.چنين
فرحي چون مانع از محبت خداوند است، نهي شده و در اينجا «فرحين» به معناي
«اشرين» و «بطرين» است يعني كساني كه شكر خداوند را به خاطر آنچه بر آنها عطا
فرموده، به جاي نميآورند.به خاطر وابستگي به متاع دنيوي و لذات نفساني آنقدر
در رسيدن به اين لذات غوطهور شده كه از توجه به اعمال صالح و تلاش براي انجام
آن بازمانده است.نوع ديگري از شادماني كه در قرآن به عنوان فضيلت اخلاقي از آن
ياد شده، شادماني به خاطر فضل و بخشش الهي است. اين نوع شادي از بهترين انواع
شاديها محسوب ميشود. خداوند ميفرمايد: «قل بفضلالله وبرحمته فبذلك فليفرحوا
هو خير مما يجمعون.»
در اين آيه خداوند عالم خطاب به بندهاش نه تنها شادي به واسطهي فضل و رحمتش
را امر فرموده بلكه به وي تأكيد فرموده كه: شاد باش.
برخي گفتهاند، منظور از فضل خدا، دين اسلام است كه شامل همهي پيروانش
ميگردد، بنابراين يك فضل عام است و رحمت خداوند همان قرآن و تعاليم آسماني آن
است كه اين فضل خاص است و شامل حال برخي مسلمانان ميشود.
تعريف شادي و ضرورت آن از ديدگاه روانشناسي و جامعهشناسي
روان انسان در مقابل عوامل بيروني و دروني، واكنشهاي مختلفي از قبيل شادي و
خوشحالي، خشم، تنفر، ترس و اندوه از خود نشان ميدهند كه به آنها «هيجان»
ميگويند. اين هيجانها بسته به عوامل پديدآورنده و نيز ديدگاه ما و
انديشههاي انسان، گاه مثبتاند و گاه منفي، يكي از اين جنبههاي هيجان «شادي»
است، كه با واژههايي چون سرور، نشاط، وجد، سرخوشي، مسرت و خوشحالي هممعناست.
شادي احساس مثبتي است كه زندگي را شيرين ميكند. شيرين بودن شادي، تجربههاي
اجتنابناپذير زندگي مثل ناكامي، نااميدي و عاطفهي منفي را خنثي ميكند و به
ما كمك مينمايد تا سلامت رواني خود را حفظ كنيم. ميتوان گفت يكي از فوائد
شادي، آرامبخش بودن آن است.
شادي اشتياق ما را به انجام فعاليتهاي اجتماعي تسهيل نموده و لبخندهاي شادي
تعامل اجتماعي را تسهيل ميكند. بنابراين يكي ديگر از فوايد ابراز شادي، چسب
اجتماعي بودن آن است كه روابط را به هم ميچسباند.
شادي براي انسان يك ضرورت است كه با آن زندگي معنا مييابد و عواطف منفي، مثل
ناكامي و نااميدي، ترس و نگراني، بياثر ميشود. در پرتو شادي است كه انسان
ميتواند خويش را بسازد و قلههاي سلوك را چالاكانه بپيمايد و در اجتماع، نقش
سازندهي خود را ايفاء نمايد. ارسطو گفته است: «شادي بهترين چيزهاست و آن قدر
اهميت دارد كه ساير چيزها براي كسب آن هستند.»
اهميت شادي تا حدي است كه ميتواند بيماريهاي صعبالعلاج جسمي را درمان كند،
يك جراح معروف طي مقالهاي نوشت: «شادي نه تنها جلوي بسياري از بيماريهاي ناشي
از ناملايمات را كه در قرن حاضر زياد است ميگيرد. بلكه شادي حتي قادر است جلو
رشد و نماي بيماري سرطان را كه در كمين است، نيز بگيرد.»
يكي از محققين دربارهي تأثير شادي و طرب در زندگي مينويسد: «آن كس كه داراي
قلب طربناك است، همهي عناصر جهان و پديدههاي آن را در حياتي پُرشور و جنبشي
با نشاط حس ميكند و حس زندهانگاري را در خود پرورش ميدهد و همهي هستي را در
شور و طرب به نظاره مينشيند و از اين منظر اميد و شوق به پيشرفت و تعالي را در
خود باز مييابد. انسان طربناك همهي عناصير هستي را در حيات پُرشور حس ميكند
و در همه چيز رنگ خدا و معناي ربوبيت را جستجو ميكند. قلب طربناك همهي هستي
را در شور و طلب ميبيند و با ديدن هر نمودي از نمودهاي هستي به ابتهاج و
انبساط روحي دست مييابد. قلبي كه پايگاه عرش الهي و جايگاه نزول رحمت و محبت
خداست، آن قلب باطراوت و بانشاط است.»
ضرورت شادي در برنامهريزيهاي اقتصادي و اجتماعي دولتها نيز خود را نشان
ميدهند، اگر دولتها به بالا بردن سطح شادي در جامعه توجه كنند، در اجراي
برنامههاي خود موفقترند. برطرف كردن غم و اندوه و به وجود آمدن روحيهي شادي
براي خانواده و جامعه از جنبهي ديگري هم ضرورت مييابد و آن اينكه غم و شادي
انسان فقط مربوط به خودش نيست بلكه با شاد يا غمگين شدن يك نفر، تمامي جامعه
تأثير ميپذيرد، يعني غم يا شادي، فردي نيست و در يك جا باقي نميماند و به
همهي افراد سرايت ميكند.
«روپرت شلدريك»
زيستشناس مشهور، در كتاب «علم جديد حيات» فلسفهي جديدي را مطرح كرد كه ثابت
ميكند نحوهي تفكر ما نه تنها بر اوضاع و احوال خود ما، كه بر همهي اذهان
انسانها در سراسر جهان تأثير ميگذارد. وي كه براي اثبات نظريهاش از شواهدي
علمي و تجربههاي بسياري كمك گرفته، معتقد است: حافظه و شعور انسان تنها در
مغزش ذخيره نميشود بلكه چيزي به نام «شعور جمعي»نيز وجود دارد،كه انسانها به
وسيلهي نيروي خاص با هم در ارتباطند.بنابراين به راحتي ميتوان به اهميت و
ضرورت شادي در سلامت فردي و اجتماعي انسانها پي برد.
جوک
جوک حکایتی کوتاه است که برای خنداندن دیگران گفته میشود.
تعریف
جوک عموماً یک پرسش، داستان کوتاه یا توصیف موقعیتی است که به قصد مفرح بودن
تعریف میشود و برای رسیدن به این هدف از ابزارهایی مانند کنایه، ریشخند و بازی
با کلمات استفاده میشود. شوخی دستی یا شوخی عملی با جوک تفاوت دارد: در
شوخیهای عملی عنصر خنداننده عاملی فیزیکی است و در جوک، کلامی. به عنوان مثال
ریختن نمک در ظرف شکر شوخی عملی محسوب میشود.جوک عموماً برای سرگرمی مخاطب
گفته میشود و عکسالعمل مطلوب آن خنده است.
اگر جوک خندهای در پی نداشته باشد، بیمزه، لوس یا خنک دانسته میشود. با این
حال مانند اشکال دیگر کمدی، هجو، شوخی و ...جوک گفتن میتواند مقاصد دیگری را
نیز دنبال کند.
اجزا
شوخیهای کلامی، به طور کلی، از سه بخش تشکیل شدهاند:
مقدمه
میانه
لُب مطلب
در مقدمه، زمینهٔ مناسب برای گفتن جوک آماده میشود. این زمینه انتظاراتی ایجاد
میکند که قرار نیست برآورده شوند. میانه به صورت مکالمه است و لب مطلب
(Punchline) در پایان میآید و خنده را در پی دارد.
قدمت
جوک دست کم از سال ۱۹۰۰ پیش از میلاد بخشی از فرهنگ بشر بوده است. براساس
مطالعهای که دکتر پل مکدونالد از دانشگاه ولورهمپتون انجام داده، قدیمیترین
جوک شناخته شده، متعلق به دوران سومریان است و از دستهٔ جوکهای باد معدهای
است. اخیراً سندی به نام «دوستدار خنده»کشف شده است که با استناد به آن
میتوان درکی از مفهوم جوک در دوران باستان به دست آورد. این کتاب که به زبان
یونانی و احتمالاً در سدهٔ سوم یا چهارم پیش از میلاد به قلم هیروکلسو
فیلاگریوس نوشته شده و مشتمل بر ۲۶۰ جوک است.